كتاب چگونه از تنهايي لذت ببريم

۷۰ بازديد

كتاب چگونه از تنهايي لذت ببريم

khin_k3.jpg

سارا ميتلند در كتاب چگونه از تنهايي لذت ببريم به طرح اين پرسش مي‌پردازد كه چطور شد ما به فرهنگي رسيديم كه خودمختاري و فردگرايي، استقلال و رضايت را از هر زمان ديگري بيشتر ارج مي‌نهد و درعين‌حال از تنهايي وحشت دارد. ميتلند در اين كتاب بسيار كاربردي راه‌حل‌هايي براي يافتن و لذت بردن از تنهايي در دنياي مدرن امروزي پيش روي مخاطب خود مي‌گذارد. چگونه از تنهايي لذت ببريم در دسته‌ي كتاب‌هاي خودياري قرار مي‌گيرد و برگردان فارسي آن با ترجمه‌ي سما قرابي و از انتشارات هنوز در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است.

درباره‌ي نويسنده

سارا ميتلند نويسنده‌ي انگليسي‌تباري است كه بيشتر آثار فانتزي مذهبي تأليف مي‌كند. در ميان آثار او رمان و داستان كوتاه نيز مي‌توان يافت. سبك آثار او رئاليسم جادويي است. كتاب «دختر دارالسلام» از آثار ميتلند است كه موفق شد توجه زيادي به خود جلب كند.

چگونه از تنهايي لذت ببريم

در بين ما آن‌هايي كه لذت تنها‌ بودن را چشيده‌اند نيازي به قانع‌شدن ندارند و نياز هم نيست كسي به آن‌ها درس بدهد در تنهايي چه بكنند و چطور راضي باشند؛ اما آن‌هايي كه ذاتاً جذب تنهايي نمي‌شوند به اين كتاب نياز دارند، و اين نياز دليل دارد. سارا ميتلند در كتاب چگونه از تنهايي لذت ببريم عنوان مي‌كند كه بسياري اوقات نياز است انسان تنها باشد؛ يا به دليل انجام پروژه‌اي كه تمركز تمام و كمال ما را مي‌طلبد يا هر دليل ديگري.

 شايد ته دلتان بيشتر راغب به تنها‌ بودن باشيد اما از كناره‌گيري از جمع هراس داشته باشيد، يا گاهي به سبب جرياناتي چون طلاق و جابه‌جايي يا از دست دادن عزيزي ناچار به خلوت كردن‌ با خود شده باشيد، شايد هم فقط مي‌خواهيد تنها باشيد اما درعين‌حال از تنها ماندن مي‌ترسيد. درهرصورت اين كتاب براي شماست.

نگاهي به تاريخ تنهايي و ديد جامعه به آن

ميتلند كتاب چگونه از تنهايي لذت ببريم را با تحليل جامعه و بدبيني‌اش نسبت به افرادي كه تنهايي را برمي‌گزينند آغاز مي‌كند. دريكي از فصل‌هاي كتاب به اين موضوع مي‌پردازد كه جامعه تنهايي را خجالت‌آور مي‌داند، آن را محكوم مي‌كند و از آن هراس دارد، و تغييرات اين ديدگاه را در طول تاريخ بررسي مي‌كند. به‌عنوان‌مثال جايي اشاره مي‌كند كه در قرون‌وسطي كلمه‌ي «دختر خانه» را براي تحسين استقلال دختراني كه ازدواج‌نكرده‌ و روي پاي خود ايستاده‌اند به كار مي‌بردند.

«روزي روزگاري و درزماني نه‌چندان دور، كلمه‌ي «تنها» معنايي قهرمانانه و ماجراجويانه در خود داشت. در تك‌وتنها بودن رنجر تنها هيچ معناي بد و ناراحت‌كننده‌اي وجود نداشت و حتي ايالت تگزاس هم با افتخار ايالت تك‌ستاره ناميده‌ شده است. اخيراً اما رسانه‌ها افراد تنها را قاتلي زنجيره‌اي و يا متجاوز جنسي به تصوير مي‌كشند.»

ميتلند در چند فصل ديگر نيز به تاريخ تنهايي و نگاه جامعه به آن مي‌پردازد. بعدازآن كتاب رنگ و بوي شخصي‌تري به خود مي‌گيرد و بخشي آغاز مي‌شود كه نويسنده در آن از ترس مي‌نويسد.

«به ياد داشته باش اندكي ترس از تنها بودن كاملاً طبيعي است. اكثر ما در محيط‌هايي اجتماعي بزرگ‌شده‌ايم كه آشكارا به ما اين پيام را منتقل مي‌كرد كه تنهايي برايمان بد است، براي سلامتي‌مان ضرر دارد، مخصوصاً سلامت رواني‌مان، و «آبرويمان» را هم مي‌برد.»

آيا تنها ماندن براي سلامت رواني ما مضر است؟

سارا ميتلند به اين نكته اشاره مي‌كند كه تمام شواهد علمي درباره‌ي مضرات تنهايي و تأثير آن بر جسم و روان انسان درباره‌ي افرادي صدق مي‌كند كه به‌ناچار تنها هستند، نه كساني كه به اختيار تنهايي را انتخاب مي‌كنند. اصل حرف ميتلند آن است كه هيچ اطلاعات دقيقي درباره‌ي تأثيرات تنهايي، چه مثبت و چه منفي، در دسترس نيست چراكه به آزمايش گذاشتن اين مفهوم دشوار است.

اوقات فراغت در دنياي مدرن

در آن بخش‌هايي از كتاب كه روي خودياري تمركز دارند مي‌توان راهكارهايي براي انس گرفتن به ‌تنهايي و لذت بردن از آن پيدا كرد. يكي از فصل‌هاي كتاب درباره‌ي انجام دادن كارهايي است كه از تنهايي انجام دادنشان لذت مي‌بريم. نويسنده در اين بخش تغييرات شيوه‌ي وقت‌گذرانان افراد و تقسيم زمان را در طول تاريخ بررسي كرده و با گفتن از گذشته‌هاي بسيار دور كه زمان كار و اوقات فراغت افراد بسيار نزديك به هم بود، حرف‌هايش را آغاز كرده است.

آن زمان‌ها شغل بيشتر مردم كشاورزي بود و كشاورز‌ها بيشتر وقت خود را روي زمين، تنها يا با چند تن از اعضاي خانواده، سپري مي‌كردند؛ خريد كردنشان در بازار محلي رويدادي اجتماعي به‌حساب مي‌آمد و دورهم جمع‌شدن‌هايشان در مناسباتي مثل پشم‌چيني گوسفندان كه زماني در اسكاتلند رايج بود خلاصه مي‌شد.

«حالا اما بيشتر ما تنها كار نمي‌كنيم. محيط كارمان هم حتي اندكي به محيط خطرناك و شلوغ كارخانه‌هاي قرن نوزدهم كه كارگران منزوي را در خود جاي مي‌دادند، شبيه نيست؛ اما در همين زندگي‌ پرمشغله و استرس‌آور امروزي‌مان هم زماني كه به اوقات فراغت خود فكر مي‌كنيم، عادت داريم بيشتر به فعاليت‌هاي جمعي بينديشيم تا فعاليت‌هاي تك‌نفره، و سرخودمان را كه خوب با كار و روزمرگي و به خيال خودمان «فراغت» گرم كرديم، به‌سادگي مي‌گوييم ديگر زماني براي تنها‌ ماندن نداريم.»

با برداشتن قدم‌هاي كوچك تنهايي‌مان را پس بگيريم

ميتلند توصيه مي‌كند با قدم‌هاي كوچك شروع كنيد. تنهايي بدويد يا تنهايي به ماجراجويي بپردازيد. در كتاب آمده است كه خوشبختانه ماجراجويي از آن دست فعاليت‌هايي است كه جامعه هم با تنهايي انجام دادنش مخالفتي ندارد. خيال‌پردازي كنيد؛ ايرادش كجاست؟ بزنيد به دل طبيعت و تنهايي سفر كنيد.

حفظ كنيد

يكي از چيزهايي كه ميتلند در كتاب چگونه از تنهايي لذت ببريم ما را به انجام آن ترغيب مي‌كند از بر كردن شعر، يادگيري يك زبان جديد يا حفظ كردن جدول تناوبي و چيزهاي اين‌چنيني است.

ميتلند مي‌گويد:

«داشتن ذهني مرتب خلاقيت را افزايش مي‌دهد و يادگيري چيزهاي زيبا و كارآمد به فرد احساس امنيت مي‌دهد و او را از وابستگي صرف به خودش آزاد مي‌كند، و گفتي كمك مي‌كند ميان سلامت عقل و تنهايي تعادل برقرار شود.»

اين از آن نكاتي است كه شايد شما را به فكر فروببرد. يك شعر خوب كه از بر باشيد، اگر زماني مجبور شديد تنها بمانيد، مثلاً در چاهي گير افتاديد يا به غاري تبعيد شديد، به‌جز فكروخيال‌كردن چيزي داريد تا سر خود را گرم آن كنيد.

خريد كتاب چگونه از تنهايي لذت ببريم

 

 

معرفي كتاب من رو يادت هست؟

۸۳ بازديد

كتاب من رو يادت هست اثري است از نويسنده‌ي انگليسي،‌ سوفي كينسلا كه نخستين بار در سال ???? منتشر شد. سوفي كينسلا در رمان من رو يادت هست داستان لكسي اسمارت را روايت مي‌كند. لكسي از خود و زندگي‌اش ناراضي است و اعتمادبه‌نفس چنداني ندارد؛ با پشت سر گذاشتن يك تصادف، حافظه‌اش را از دست مي‌دهد و خود را فرد كاملاً متفاوتي مي‌يابد. برگردان فارسي رمان من رو يادت هست با ترجمه‌ي روناك احمدي آهنگر و از نشر نون در دسترس علاقه‌مندان قرارگرفته است.

در ادامه درباره‌ي اين اثر سوفي كينسلا بيشتر مي‌خوانيم.

خلاصه‌ي داستان

لكسي ?? ساله كه در بيمارستاني در لندن بهوش مي‌آيد، سورپرايز بزرگي انتظارش را مي‌كشد. دندان‌هايش بي‌نقص‌اند؛ پوست خوش‌رنگي دارد و كيف‌دستي‌اش از برند لويي ويتون است. لكسي از يك حادثه‌ي رانندگي جان سالم به در برده و بخش عظيمي از حافظه‌اش را ازدست‌داده است؛ لكسي خيال مي‌كند سال ???? است او دختري است ?? ساله با دندان‌هاي نامرتب، عشقي پردردسر و شغلي بي‌آينده. اگر بخواهيم دقيق‌تر بگوييم، لكسي سه سال از زندگي‌اش را به ياد نمي‌آورد و قرار است بفهمد كه در اين سه سال تا چه حد اوضاع ازاين‌رو به آن رو شده است.

لكسي در طول اين سه سال موفق شده خود را از شغل پايين‌رده‌اي كه داشت، به رياست بخش مربوط به خود برساند. او حالا دستيار شخصي دارد؛ كربوهيدرات را از رژيم غذايي‌اش حذف كرده و دوستي‌هاي جديد به هم زده است. و اين شوهر خوش‌تيپ كه اتفاقاً ميليونر هم هست ديگر از كجا پيدايش شد؟! بااينكه ذهن لكسي هنوز سه سال عقب‌تر از زمان حال سير مي‌كند، خود او مصمم است با اين لكسي جديد و دنياي جديدش كنار بيايد.

لكسي سعي دارد تعادل خود را بازيابد غافل از آنكه لايه‌ي زيرين اين زندگي جديد و ايدئال، پر است از راز و نقشه و دسيسه‌هاي گوناگون. تمام اين اتفاقات چگونه رخ داد؟ آيا اصلاً قرار است لكسي به ياد بياورد؟ و چه خواهد شد اگر حافظه‌ي او برگردد؟

درباره‌ي نويسنده

مدلين سوفي تاونلي با نام هنري سوفي كينسلا، نويسنده‌ي انگليسي‌تباري است كه در ?? دسامبر سال ???? متولد شد. دو رمان نخست از مجموعه‌ي عشق خريد  او به چنان موفقيتي رسيدند كه در سال ???? فيلم اعترافات يك عشق خريد(confessions of a shopaholic) به اقتباس از آن‌ها ساخته شد. از آثار او بيش از ?? ميليون نسخه در بيش از ?? كشور فروش رفته است و به بيش از ?? زبان نيز برگردانده شده است.

از آثار ديگر اين نويسنده كه به زبان فارسي برگردانده شده‌اند مي‌توان به زندگي نه‌چندان عالي من،‌ دنياي شگفت‌انگيز ربه‌كا، رازم را نگه‌دار، در جست‌وجوي آدري و گردنبندم را پيدا كن اشاره كرد.

ايده‌ي رمان از كجا آمد؟

سوفي كينسلا خود در وب‌سايتش دراين‌باره نوشته است كه : ايده‌ي اوليه‌ي اين كتاب زماني به ذهنم رسيد كه با خود گفتم چه مي‌شود اگر يك روز از خواب بيدار شوي و ببيني همه‌چيز در زندگي‌ات به طرز سحر‌آميزي راست و ريس شده؟ مي‌دانم كه اين اتفاق در زندگي هيچ‌يك از ما به واقعيت نمي‌پيوندد اما من كاري كردم كه داستان روي زندگي قهرمانم، لكسي، جواب دهد.

داستان درباره‌ي لكسي است و كنار آمدن با زندگي جديدش و دانستن آنكه آيا اين زندگي واقعاً به همان اندازه كه نشان مي‌دهد بي‌نقص است يا خير؛ چراكه يكي از ويژگي‌هاي زندگي‌هاي رؤيايي آن است كه به آن خوشايندي‌اي كه فكر مي‌كنيد نيستند.

برش‌هايي از كتاب

خبر را با صداي بلند و دوبه‌شك خواندم:« جنيفر آنيستون و دوست‌پسر جديدش.» كدوم دوست‌پسر جديد؟ اصلاً دوست‌پسر ديگه مي‌خواد چي‌كار؟

نيكول دنباله‌ي نگاهم را گرفت و با خونسردي گفت:«اوه، آره. مي‌دونستي از برد پيت جدا شد؟»

با تعجب به او نگاه كردم و گفتم:«جنيفر و برد از هم جدا شدن؟ جدي نمي‌گي! نمي‌تونن همچين كاري كنن!»

«برد پيت با آنجلينا جولي دوست شد. الآن يه دخترم دارن.»

«نه!»

مرا يادت هست داستاني است كه به مخاطب مي‌آموزد پاي اولويت‌هايش بايستد و به هر قيمتي كه شده خود حقيقي‌اش باشد. چاشني طنز و جذابيتي كه خاص قلم سوفي كينسلا است سبب شده اين اثر هم مانند ديگر آثار او به مذاق طرفداران اين نويسنده‌ي پرفروش نيويورك‌تايمز خوش بيايد. سوفي كينسلا همواره در خلق داستان‌هاي سرگرم‌كننده استعداد داشته است و اين بار تركيب سرگرمي، طنز و موضوع فراموشي را در يك اثر به مخاطب عرضه كرده است و همين باعث مي‌شود طرفداران اين نوع آثار سخت بتوانند كتاب را زمين بگذارند.

مرا يادت هست كتابي است كه در اوقات فراغت، مطالعه‌اش براي گذراندن زمان خالي از لطف نيست. اگر علاقه‌مند به مطالعه‌ي كتاب مرا يادت هست اثر سوفي كينسلا هستيد، همين حالا مي‌توانيد آن را از وب‌سايت كاواك خريداري نماييد.

 

?